۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه

زندگی مجانی

مجانی زندگی می کنیم
هوا مجانی،ابر مجانی
تپه مجانی،چمن مجانی
باران،گل و شل همه مجانی
بیرون ماشین ها
در سینماها
ویترین مغازه ها مجانی.
اما نان و پنیر نه.
آب و نمک مجانی،
آزادی به قیمت جان
بردگی اما مجانی
مجانی زندگی می کنیم.
مجانی.
شعر "مجانی" اثر "اورهان ولی" از مجموعه شعر "تو خواب عشق می بینی من خواب استخوان"

۳ نظر:

ناشناس گفت...

کافه ميشل: بوي قهوه تلخي که مدتهاست قحطی خيابان نادريست.
ادعای شاعری ندارم ، مينويسم ، سعی دارم تا ســــايه های تابستانهای کودکيــــــم و دستانت که هيچ گاه نبودند را با احســــاســــــم در کاسه غم انگيز شبهای غربت در آميزم و طرحی روی کاغذ پياده کنم.

ميشـــــل ،ريک ياويک ، آيسلند.

ناشناس گفت...

سلام!

خیلی اتفاقی وبلاگ شما رو پیدا کردم!

هم رشته شما هم نیستم ولی شعر کوهن از پستهای قبلیتون منو اینجا کشوند،
خوشحال می شم بیای پیشم.

ناشناس گفت...

سلام!

خیلی اتفاقی وبلاگ شما رو پیدا کردم!

هم رشته شما هم نیستم ولی شعر کوهن از پستهای قبلیتون منو اینجا کشوند،
خوشحال می شم بیای پیشم.