امروز در یک نبرد smsنابرابر همه چیز را باختم ،بعد از دوسال فهمیدم که هیچ چیزی از یک پروزه دوساله ندارم
یک پروزه انسانی را اسکلت می زنی، شناژ بندی می کنی، بالا می بری بالا ،بالاتر و باز بالاتر اما وقتی که می خواهی به سفید کاری و نماکاری برسی می بینی هیچ نداری، هیچی به معنای مطلق کلمه و یا به قول برادرم به ماهو هیچ ...
حالا هیچ ندارم به جز تجربه ای به قول مولانا :
خنک آن قمار بازی که به باخت آنچه بودش/نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
می گیند یک اثر خوب ،خود مخاطبش را پیدا می کندامروز عصر بعد از یک نبرد نابرابر وشنیدن اتهامی که حتی فکرش هم در مخیلم نمی گنجید ناگهان این شعر دوست شاعرم سپیده جدیری که دو سال پیش خوانده بودم به ذهنم آمد و به هیچ عنوان رهایم نمی کند
خواب دختری توی لباسم نیست دیگر ببینید !
خرچنگ های روی تنم راه می روند
تنم راه نمی رود تنم...... راه...
من لباس هایم را پشت سر گذاشته ام
روی دریا سر گذاشته ام ببینید!....
آب ببر خرچنگ! آب ببر دریا! آب ببرم!
هیچ کس با لباسهای من شنا نمی کند ببینید!*
* یکی از شعرهای مجموعه شعر "صورتی مایل به خون من" اثر سپیده جدیری
یک پروزه انسانی را اسکلت می زنی، شناژ بندی می کنی، بالا می بری بالا ،بالاتر و باز بالاتر اما وقتی که می خواهی به سفید کاری و نماکاری برسی می بینی هیچ نداری، هیچی به معنای مطلق کلمه و یا به قول برادرم به ماهو هیچ ...
حالا هیچ ندارم به جز تجربه ای به قول مولانا :
خنک آن قمار بازی که به باخت آنچه بودش/نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
می گیند یک اثر خوب ،خود مخاطبش را پیدا می کندامروز عصر بعد از یک نبرد نابرابر وشنیدن اتهامی که حتی فکرش هم در مخیلم نمی گنجید ناگهان این شعر دوست شاعرم سپیده جدیری که دو سال پیش خوانده بودم به ذهنم آمد و به هیچ عنوان رهایم نمی کند
خواب دختری توی لباسم نیست دیگر ببینید !
خرچنگ های روی تنم راه می روند
تنم راه نمی رود تنم...... راه...
من لباس هایم را پشت سر گذاشته ام
روی دریا سر گذاشته ام ببینید!....
آب ببر خرچنگ! آب ببر دریا! آب ببرم!
هیچ کس با لباسهای من شنا نمی کند ببینید!*
* یکی از شعرهای مجموعه شعر "صورتی مایل به خون من" اثر سپیده جدیری

۱ نظر:
چی شده؟؟؟ تازگیها ناراحت به نظر میای پسر، بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد
ارسال یک نظر