یک وقتی یک مشکلی ناگهانی و یهیوی پیش می آید که نه تنها نمی توانی با کسی درباره آن صحبت کنی بلکه نمی دانی اصلا با کسی باید صحبت کنی و چه کار باید بکنی ...
چند وقت پیش دوستی من را معرفی کرد به یک جایی برای بعضی امور هماهنگی من گفتم خوب کار خوبیه هرچند شایدپولش خوب نباشه اما هم جاش از لحاظ ارتباطی خوبه و هم اینکه یک اردات و علاقه ای به این دوستمون داریم از طرفی این دستمون هم کار بلده شاید من هم کمی گسترش حوزه دادم و از سینما و تلویزیون آن ورتر هم رفتم مثلا تو ادبیات ...
اما هنوز یکی دوهفته نگذشته آن دوستمون رفت و عزیز دیگری آمد همینطوری ییهو و ناگهانی و من هم فقط حق داشتم تعجب کنم
حلا شدیم مثل تیمی که مربی خارجیش مثل گورادیولا (سرمربی بارسولنا )ازش گرفتن و علی دایی را به عنوان سرمربی گذاشتن هردو تاشون فوتبال بازی می کنند و سرمربی هم هست اما این کجا و اون کجا ...
خلاصه ما که نتونستیم در شمایل دوست خوبمون خوب بنگریم فعلا
چند وقت پیش دوستی من را معرفی کرد به یک جایی برای بعضی امور هماهنگی من گفتم خوب کار خوبیه هرچند شایدپولش خوب نباشه اما هم جاش از لحاظ ارتباطی خوبه و هم اینکه یک اردات و علاقه ای به این دوستمون داریم از طرفی این دستمون هم کار بلده شاید من هم کمی گسترش حوزه دادم و از سینما و تلویزیون آن ورتر هم رفتم مثلا تو ادبیات ...
اما هنوز یکی دوهفته نگذشته آن دوستمون رفت و عزیز دیگری آمد همینطوری ییهو و ناگهانی و من هم فقط حق داشتم تعجب کنم
حلا شدیم مثل تیمی که مربی خارجیش مثل گورادیولا (سرمربی بارسولنا )ازش گرفتن و علی دایی را به عنوان سرمربی گذاشتن هردو تاشون فوتبال بازی می کنند و سرمربی هم هست اما این کجا و اون کجا ...
خلاصه ما که نتونستیم در شمایل دوست خوبمون خوب بنگریم فعلا

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر