۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده

((قصش درازه، من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد ،علی فرصت. آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود. کریم آق منگل بابا، میشناسیش. آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم ما اصلا تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، عرق و آبجورو، رو تخت نشسته بودیم داشتیم می خوردیم.

اولیو رفتیم بالا به سلامتی رفقا لول لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آ شیخ خلیل نامرد ساقی شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا، گفت به سلامتی میتی. تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی ضامن داراومد بیرون. رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن. پریدم تو هتل.
اومدم دم کوچه مهران بقل این نرقه فروشیه. اومدم پایین یه پسره هیکل میزونه، اینجوریه، زد تو سینم افتادم تو جوب. گفتم هتته. گفت عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومیش زد از اولیش قایمتر زد. دست تو جیبم که برم و بیام چشام باز دیدم مریض خونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده. آره، خوبیت نداره، واردین که...))
شنیدن این دیالوگها و دیدن صحنه تک گویی بهمن مفید در فیلم قیصر آن هم 40 سال بعد از ساخته شدن فیلم ،بر روی پرده سینما فلسطین بسیار لذت بخش بود این صحنه زیبا از فیلم قیصر را می توانید در پایین مطلب نگاه کنید و یا از اینجا دانلود کنید



۲ نظر:

خورشید گفت...

آره خیلی خوب بود واقعا چسبید
لینک شدیم

ناشناس گفت...

ممنون. خیلی خوب بود. اما متن ایراد داره. جسارتا "کریم آقا منگل" اشتباهه! کریم آب منگل درسته. آب منگل یک کوچه و محله در جنوب تهران، خیابان ری، حوالی مدیان خراسان است که نام آن اکنون کوچه شهید رضوی است.