این روزها در حال خواندن تازهترین کتاب هاروکی مورا کامی به نام پس از تاریکی هستم .کتاب یک داستان بلند است .تمام داستان از 12 نمیه شب به بعد و در تو کیو روایت می شود وماجرای دختری است که به دلیل بی خوابی به قدم زدن در شهر و رفتن به کافی شاپها می پردازد و در این راهبا حقایق زیاد و واقعیتهای جالبی از زندگی انسانها روبرو می شود و به نوعی در روابط پیچیده امهای اطرافش گم و حل می شود ....اصولا زنهای گمشده در آثار موراکامی تصویر مکرری است. خود موراکامی می گوید: ((در زندگی من چند دختر ناپدید شدهاند وچند دختر نیز از من جدا نمی شوند .دوستانی داشتهام که از من جدا شدهاند .بعضی خود را کشتهاندوبرخی ناپدید شدهاند و دوست دارم چیزی درباره آنها بنویسم، اما اگر درباره آدمهای عادی بنویسم که لطفی ندارد. لذت نوشتن ساختن شخص و شخصیت است .... ))
بی تردید جانمایه بزرگ داستانهای موراکامی فقدان است و از سوی فانی بودن زندگی را روایت می کند به قول کازوئوایشیگورو داستانهای موراکامی مالیخولیا را درزندگی طبقه متوسط می کاود .
کتاب پس از تاریک بعد از مجموعه داستان "کجا می توانم پیدایش کنم "و رمان گکافکا در کرانه " سومین اثر از موراکامی است که در ایران ترجمه و منتشر شده است .
پ.ن:در نگارش قسمتی از این مطلب از مقدمه مهدی غبرایی در ابتدای کتاب کافکا در کرانه کمک گرفتم.

۱ نظر:
سلام
من ديشب كتاب موراكامي را تمام كردم و مثل دو كتاب ديگرش همان طور كه گفتي لذت خوانش رو تجربه كردم.
شاد و پيروز باشيد.
ارسال یک نظر