پاییز فصل شاعران است اما دو سالی است که میانه های پاییز زمان مرگ شاعران شده است آبان ماه سال گذشته قیصر امین پور از میان ما رفت و امسال نیز طاهره صفار زاده. در اینکه مرگ حق است و ازآن گریزی نیست و هرکسی باید یک روز با این واقعیت کنار بیاید شکی نیست واز سوی دیگر این واقعیت که وجود افرادی همانند صفار زاده بسیار برای اسلام و ایران مفید فایده بوده است است غیر قابل انکار است ، اما با مرگ صفارزاده و افرادی همانند او این سوال پیش میآید که چه کسانی میتوانند جای او را پر کنند...
صفار زاده درست است که به نظام فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی و نظام اسلامی خدمات بسیاری کرد اما محصول فعالیتهای فرهنگی بعد از انقلاب نبود بلکه انسانی خود ساخته بود( زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید صفار زاده 40 سال سن داشته است) و متولیان امر فرهنگ وآموزش باید این سوال را از خود بپرسند که در این 30 سال چه کسانی را توانسته اند تربیت کنند که اگر امثال امین پورها و صفار زاده ها روزی در این جامعه نبودند نسل امروز بتواند به آنها روی بیاورد باید از خود پرسید که چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افرادی همانند دکتر شریعتی و مطهری و طباطبایی ظهور و بروز پیدا نکرده اند...
مرگ امین پور ها و صفار زاده ها و صلاحی ها زنگ خطر را برای کسانی که داعیه دار فرهنگ و هنر در کشور هستند باید به صدا درآورد که سر سلسله های فرهنگی کشوردرحالی کم کم رخت سفر میبنند که هیج جایگزینی برای آنها وجود ندارد و این برای نسلی که در حال محو شدن در پروژه فرهنگی دهکده جهانی است بسیار خطرناک است...
این زنگ خطر مدتهاست به صدا درآمده است اما آیا به اندازه کافی گوش شنوایی هم وجود دارد ؟!
۱ نظر:
خیلی مطلب جالبی بود.
ممنون
ارسال یک نظر