رفته بودم رستوران و سری یک میز نشستم گارسون آمد و سفارشم را گرفت روبروی من یک زن و مردی نشسته بودند غذا می خوردند و می خنديدند یک آن نگاهم با نگاه زن یکی شد ولی سريع نگاهمو دزدیدم بعد که گارسون سفارش آورد در حين غذا خوردن زير چشمي نگاهي به خانمه مي انداختم و خانم هم گاهي به من نگاه مي كرد بعد از غذابلند شدم رفتم تا دستهامو بشورم
داشتم توسرويس بهداشتي دستهامو مي شستم كه ديدم همان خانم آمد و كنار من شروع كرد به شستن دستهاش سرم را بلند كردم و تو آينه ديدم كه داره منو نگاه مي كنه چند لحظه نگاهش كردم و بعد رفتم سمت خشك كن تادستهامو خشك كنم داشتم دستهامو خشك مي كردم كه احساس كردم پشت من ايستاده وقتي برگشتم يك نگاهي به من كرد و گفت :ميشه لطفا بغلم كنيد من هم دستهامو باز كردم و بغلش كردم سرش گذاشت روي سينه ام امدم موهاشو ببوسم گفت نه لطفا فقط بغلم كنيد
بعد از چند لحظه از توي آغوش من جدا شد و رفت ،من هم امدم بيرون گارسون امد سر ميزشون و صورتحساب داد مرد و زن داشتند از رسويتوران مي رفتند بيرون زن كت مرد را برداشت تا بنداز روي شونه هاش و من ديدم كه مرده دستهاش از كتف قطع شده ...
نمايش منهاي دو به كار گرداني داود رشيدي
عكسهاي نمايش منهاي دو را مي توانيد در اينجا ببينيد


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر