همچو فرهاد بود کوهکنی پيشهی ما
کوه ما سينهی ما، ناخن ما تيشهی ما
کوه ما سينهی ما، ناخن ما تيشهی ما
بَهرِ يک جرعهی می ، منّت ساقی نکشيم
اشک ما بادهی ما ، ديدهی ما، شيشهی ما
اشک ما بادهی ما ، ديدهی ما، شيشهی ما
ماه من ، شاه من ، بیا دمی به برم ، بیا ای تاج سرم
دل به یار بی وفای خویشتن
دادم و دیدم سزای خویشتن
دادم و دیدم سزای خویشتن
زخم فرهاد و من از یک تیشه بود
او به سر زد، من به پای خویشتن
او به سر زد، من به پای خویشتن
هرکه ننشیند به جای خویشتن
افتد و بیند حبیبم سزای خویشتن
اگر دل ميبری جانا ، روا باشد که دل داری
ميان دلبران الحق ، به دل بردن سزاواری
دلا ديشب چه ميکردی ، تو در کوی حبيب من
الهی خون شوی ای دل ، تو هم گشتی رقيب من ...
افتد و بیند حبیبم سزای خویشتن
اگر دل ميبری جانا ، روا باشد که دل داری
ميان دلبران الحق ، به دل بردن سزاواری
دلا ديشب چه ميکردی ، تو در کوی حبيب من
الهی خون شوی ای دل ، تو هم گشتی رقيب من ...
شادروان حسین تهرانی نوازنده ضرب وموسیقی دان شهیرعلاوه بر نواختن ضرب و آشنایی با گوشه های موسیقی ایرانی مجموعه ای از تصنیفها و ضربهای موسیقی ایرانی را در گنجینه سینه داشت .
یکی از این تصنیفها ، تصنیف "همچو فرهاد "در دستگاه بیات ترک است سالها بعد شهرام ناظری تصنیف همچو فرهاد را همراه با گروه شیدا بازخوانی کرد و امسال نیز سالار عقیلی در آلبوم مایه ناز دوباره آن را به شیوه جدید بازخوانی کرد

۱ نظر:
سلام. مطالب وبلاگ شما را می خوانم . لینکش را هم به عنوان یکی از وبلاگهای مورد علاقه ام در وبلاگم گذاشتم . زنده باشید
ارسال یک نظر