۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

بهمن به بهمن نرسید

امروز بهمن کبیری یرویزی عصر زنگ زده بود تا خبر رفتن بهمن جلالی را قبل از بهمن 88 بدهد اما من گوشی موبایلم را جواب ندام...
چه خیال خامی که مگر می توان از مرگ فرار کرد تا اینکه 8 شب خبر را خواندم و فهمیدیم که بهمن جلالی که علاوه بر عکاسی هنرمند، حق استادی بر گردن من داشت (دو ترم در رشته روزنامه نگاری عکاسی خبری را با جلالی گذراندم ) به خیل کسانی پیوست که سال 88 ما را تنها گذاشتند ...
گاهی وقتها خبر مرگ بعضیها حس برزخ رابه انسان می دهد بغض می آید و در وسط گلو می ایستد نه می توانی بشکنی و نه می توانی بی خیال شوی این غم این بغض دیوانه ات می کند
مردگان این سال، عاشق ترین زندگان بودند. الف- بامداد

۲ نظر:

هستي جاهد عطائيان گفت...

لطفا يك شعر بذار ...

ساره گفت...

خدا هم ما و هم اونو رحمت کنه