۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

کیمیایی یعنی نوستالژی چشمهای عسلی در آلودگی روابط تهران آلوده

کیمایی یعنی نوستالژی، یعنی اینکه با دوستی بروی محاکمه در خیابان را ببینی و دوباره رنگ چشمات عسل داود بهبودی تو را ببرد به دوران نوجوانی وز مانی که تازه این آهنگ مد بازار شذه بود و در محله تان دختری به نام عسل زندگی می کرد و تو عاشق که نه دوستش داشتی و انها که صبط صوت در خانه شان حرام بودپشت پنجره خانه شما می استاد تا این اهنگ را بشنود و تو هم چشمهای عسلی او را بخوانی و وقتی که چند روز نیامد بفهمی که او را داده اند به یک مرد چشم سیاه ...
کیمیایی یعنی چشمهای اشک الود دختران چشم عسلی در میانه آلودگی روابط آلوده تر از تهران
کیمایی یعنی اینکه از هر طرف و هر راهی و هر مسلکی خیانت وجود دارد و در این خیانت یا باید مانند مدیر یک شرکت ورشکسته (محمد رضا فروتن )،به درون لاک خود بخزی و در گوشه دفتر شرکتی که دیگر نیست آنقدر بمانی تا به پوسی و یا اینکه دوباهره کرواتات را گرو بگذاری و چاقویت را پس بگیری وبروی غیرتت را اعاده کنی و عشقت را زنده کنی و آنهم شاید فقط فکر کنی که عشقت را زنده کرده ای ...
تهران اول آذر 1388 خورشیدی
سینما سپیده همراه بک دوست
تیزر فیلم را اینجا ببینید

هیچ نظری موجود نیست: