ساعت 11:15 شب است بعد از یک قرار دوستانه با چند نفر از دوستان برمی گردم خانه ، شیشه ماشین را دادهام پایین و قطراتبارانی که نم نمک می بارد گاهی به کمک باد به صورتم می خورد .ضبط ماشین روشن است و رضا صادقی آهنگ پیچک را می خواند :
مثل آینه شکستم ، تو ندیدی
صدای شکستنم رو نشنیدی
یادته بهت می گفتم نمی مونی
دیدی آخرش به حرف من رسیدی...
من رو دادی به بهانه
به یه حرف عاشقانه
چه فروختی من رو آسون
زیر قیمت ، هیچ و ارزون...
در افکار خودم غرقم و فقط گاهی با یک دست انداز و یا صدای بوق ماشینی متوجه زمان حال می شوم .. امروز دو اتفاق بدتر و بد افتاد اتفاق بدتر این بود که دوستی که سالها او را می شناسم برای اینکه من را امتحان کند به من یک دستی بزند و این خیلی ناراحت کننده است...
اتفاق بد این بود که به خاطر بد اخلاقی و بد رفتاری مسولان رستوران ایران تک مجبور شدیم پاتوق چند ساله مون را عوض کنیماما در این میان یک اتفاق خوب افتاد و به یمن وجود دوستان رستورانی را پیدا کردیم که از پاستاهای خوشمزه ای ان بسیار لذت بردیم...
ورضا صادقی همچنان می خواند:
پیچک های باغچمون خشک شد و پژمرد
خاطرات ما رو توی قصه ها برد
دلی که حتی به حرف های تو خوش بود
دیدی آخرش چه جور تو دست تو مرد...
آخ این صدای باد خنکی که بعد از تمام شدن اهنگ رضا صادقی به صورتم می خورد و در گوشم می پیچید چه لذتی دارد ...
مثل آینه شکستم ، تو ندیدی
صدای شکستنم رو نشنیدی
یادته بهت می گفتم نمی مونی
دیدی آخرش به حرف من رسیدی...
من رو دادی به بهانه
به یه حرف عاشقانه
چه فروختی من رو آسون
زیر قیمت ، هیچ و ارزون...
در افکار خودم غرقم و فقط گاهی با یک دست انداز و یا صدای بوق ماشینی متوجه زمان حال می شوم .. امروز دو اتفاق بدتر و بد افتاد اتفاق بدتر این بود که دوستی که سالها او را می شناسم برای اینکه من را امتحان کند به من یک دستی بزند و این خیلی ناراحت کننده است...
اتفاق بد این بود که به خاطر بد اخلاقی و بد رفتاری مسولان رستوران ایران تک مجبور شدیم پاتوق چند ساله مون را عوض کنیماما در این میان یک اتفاق خوب افتاد و به یمن وجود دوستان رستورانی را پیدا کردیم که از پاستاهای خوشمزه ای ان بسیار لذت بردیم...
ورضا صادقی همچنان می خواند:
پیچک های باغچمون خشک شد و پژمرد
خاطرات ما رو توی قصه ها برد
دلی که حتی به حرف های تو خوش بود
دیدی آخرش چه جور تو دست تو مرد...
آخ این صدای باد خنکی که بعد از تمام شدن اهنگ رضا صادقی به صورتم می خورد و در گوشم می پیچید چه لذتی دارد ...

۲ نظر:
بی اغراق، یکی از بهترین پست های
این وبلاگتون بود ...
اون قطراتی که نم نمک میخورن
به صورت آدم ...
و بوی خاک نم خورده، اونم توی شب ...
محشره!
مي شه لطفا اين پاتوق جديد رو به ما هم معرفي كنيد به جهت تناول پاستا
ارسال یک نظر