۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

سال‌ام از‌سی رفت‌و،غلتکسان‌دوم

بدینوسیله از تمام دوستان و آشنایان از بانک پاسارگاد و اقتصاد نویس عزیز و سایر دوستانی که تمایل ندارند نامشان در اینجا برده شود و تمامی کسانی که از راههای دور و نزدیک و با استفاده از وبلاگ ،کامنت و،اس ام اس ومجلس حضوری تولد اینجانب را تبریک گفتند سپاسگزارم
و همچنین کسانی که هدیه خریدند و آوردند بسیار متشکروممنونم و امیدوام بتوانم تا در شادیهایشان جبران کنم و از تمام دوستانی نیز که در نزدیک هستند و به قول قیصر امین پور به درد پوستی بیشتر مبتلا هستند تا درد دوستی نیز تشکر می کنم زیرا که اگر از آنها دورم به آنها مدیونم
و به قول احمد شاملو
سال ام از سی رفت وك غلتکسان دوم
ازسراشیبی کنون سوی عدم .

پیشرو می بینم‌اش، مرموز تار
بازوانش باز وجان اش بی قرار.

لیک از او با من چه باشد کاستن؟
من که ام جز گور سرگردان من؟

من که ام جز نرمی و سختی به هم؟
من که ام جز زندگانی ،جز عدم؟

من که ام جز پایداری‌،جز گریز؟
جز لبی خندان و چشمی اشک ریز؟

هیچ نظری موجود نیست: