به تازگی خواندن مجموعه "داستان سری که درد می کندگ را تمام کردم این دومین مجموعه داستانی است که بعد ازکتاب "غیرقابل چاپ" ازسید مهدی شجاعی می خوانم و متاسفانه بر خلاف مجموعه قبلی بسیار ضهیف است و شاید بتوان یکی دو داستان آن را در حد متوسط دانست.
کتاب از هشت داستان تشکیل شده است که همه آنها در 175 صفحه جا شدهاند قهرمانان این مجموعه آدمهای هستند که تلاش دارند تا مشکلات جامعه اطراف خود را رفع کنند و در این راه اکثرا موفق نمی شوند و یا اگر هم موفق می شوند به مشکلات بزرگتری دچار می شوند وحتی تا پای اعدام نیز پیش می روند.
شاید بعضی داستانها به خاطرحال و هوای مذهبی بودنشان تلنگری به خواننده بزند اما از لحاظ تکنیکهای های داستان نویسی و روایتماجرا بسیار ضعیف هستند و یا حتی بعضی از انها در نوع روایت شبیه فیلم فارسی هستند به نظرمی رسد سید مهدی شجاعی در نوشتن این مجموعه دغدغه فرم را داشته است تا اینکه بخواهد داستان جدید یرا تعریف کند.
سید مهدی شجاعی در ابتدای مقدمه کتاب و در مقام معرفی مجموعه داستان خود می نویسد :
"سلام
بعله !
خودم هم ميپذيرم و اعتراف ميكنم كه داستان هاي اين مجموعه ، هر كدام حال و هواي خودش را دارد و الزاما با داستان بغلي و همسايه روبه رويي و بقيه اهالي اين محل و داستان هاي ديگر اين مجموعه ارتباط برقرار نميكند . . .
تصور كنيد كه راهنماي يك تور ، بناست كه بازديد از مناطق مختلف و تضاد ، يعني از كويري ترين نقطه تا سبز و خرم ترين منطقه را در برنامه يك روزه شما قرار دهد . براي چنين سفري آمادگي روحي ، مقدم بر تدارك لباس و پوشاك و مايحتاج ديگر است ".
در بین داستانهای این مجموعه سه داستان، "حلقه مفقوده" ،"سری که درد می کند" ،"دست کج زبان راست" از سایر داستاها بهتر هستند. مجموعه سری که درد می کند با 10 هزار تیراز به چاپ دوم رسیده است و هرچند کتابی نیست که بتوان به دوستی معرفی کرد ولی خواندن آن برای شناخت فضای فکری نویسنده آن سودمند است.
کتاب از هشت داستان تشکیل شده است که همه آنها در 175 صفحه جا شدهاند قهرمانان این مجموعه آدمهای هستند که تلاش دارند تا مشکلات جامعه اطراف خود را رفع کنند و در این راه اکثرا موفق نمی شوند و یا اگر هم موفق می شوند به مشکلات بزرگتری دچار می شوند وحتی تا پای اعدام نیز پیش می روند.
شاید بعضی داستانها به خاطرحال و هوای مذهبی بودنشان تلنگری به خواننده بزند اما از لحاظ تکنیکهای های داستان نویسی و روایتماجرا بسیار ضعیف هستند و یا حتی بعضی از انها در نوع روایت شبیه فیلم فارسی هستند به نظرمی رسد سید مهدی شجاعی در نوشتن این مجموعه دغدغه فرم را داشته است تا اینکه بخواهد داستان جدید یرا تعریف کند.
سید مهدی شجاعی در ابتدای مقدمه کتاب و در مقام معرفی مجموعه داستان خود می نویسد :
"سلام
بعله !
خودم هم ميپذيرم و اعتراف ميكنم كه داستان هاي اين مجموعه ، هر كدام حال و هواي خودش را دارد و الزاما با داستان بغلي و همسايه روبه رويي و بقيه اهالي اين محل و داستان هاي ديگر اين مجموعه ارتباط برقرار نميكند . . .
تصور كنيد كه راهنماي يك تور ، بناست كه بازديد از مناطق مختلف و تضاد ، يعني از كويري ترين نقطه تا سبز و خرم ترين منطقه را در برنامه يك روزه شما قرار دهد . براي چنين سفري آمادگي روحي ، مقدم بر تدارك لباس و پوشاك و مايحتاج ديگر است ".
در بین داستانهای این مجموعه سه داستان، "حلقه مفقوده" ،"سری که درد می کند" ،"دست کج زبان راست" از سایر داستاها بهتر هستند. مجموعه سری که درد می کند با 10 هزار تیراز به چاپ دوم رسیده است و هرچند کتابی نیست که بتوان به دوستی معرفی کرد ولی خواندن آن برای شناخت فضای فکری نویسنده آن سودمند است.
۱ نظر:
سلام ...
بلاگفا وبلاگمو حذف کرد!
ارسال یک نظر