اگر سال 86 سال مبارزه با اعدام نوجوانان ودفاع از حقوق زنانی بود که در دفاع از خود مردی را کشته بودند و زنان حقوقدان به دفاع موردی از هم جنسان و کودکان می پرداختند, سال 87 را باید سال احقاق حقوق اساسی و بنيادی زنان بخصوص در امور خانواده دانست .سال 87 به زنان روی خوش نشان داده است و تابستان 87 را به درستی باید به زنان اختصاص داد. انجمنهای دفاع از حقوق زنان بعد از پافشاری بسیار توانستند دو ماده اصلی از قانون حمایت ازخانواده را که معتقد بودند مخل امنیت خانواده ها است وبه مردان حقوق زیادی میبخشید را حذف کنند و مانع از تصویب آن شوند.
دومین پیروزی زنان را بایددر گزارش سازمان ثبت احوال جستجو کرد، سازمان ثبت احوال در قسمتی از گزارش مبسوط خود درخصوص وضعیت ازدواج در ایران اعلام کرده است که در سال 87 گرایش مردان به ازدواج با زنان بزرگترازخودشان رشد قابل توجهی داشته است و حتی ازدواجهای که در آن مردان 20 سال از زنان کوچکتربوده اند 57 درصد رشد داشته است. برای برسی رخ دادن چنین ازدواجهای نیاز به تحقیقات بسیار است اما با نگاهی کلی به آمارثبت احوال کشور ضمن اثبات شکست برنامه های دولت نهم و بخصوص سازمان ملی جوانان درگسترش امرازدواج و برگزاری آن به شیوه سنتی به چند نکته اساسی در روابط اجتماعی و تغییرات این روابط نسبت به سالهای گذشته پیمیبریم
1 .اول آنکه مردان به قدرت زنان پیبرده اند و زنان نیز توانسته اند راه خود را برای دریافت حقوق برابر پیدا کنند
2 .گرایش مردان به سمتازدواج با زنان مسن ترازخود باعث میشود تا فشارهای خانواده بردختران کمتر گردد و تابوهای موجود در جامعه در خصوص روابط زن و مرد کمرنگ تر شود
3 .هدف درازدواج مانند ازدواجهای سنتی دیگر فقط بقاء نسل و یا ارضاء نیاز جنسی نیست بلکه زمانی که هردو طرف و بخصوص زنان دارای استقلال مالی هستند، برطرف نمودن نیازهای روحی و روانی اولویت اول ازدواج میشود
4. رواج چنین ازدواجهای ضمن اینکه تمایل مردان را به سمت زنان کم توقع و دارای مهارتهای اجتماعی بالا سوق میدهد ،باعث می شود تا دختران جوان نیز به واقعیتهای جامعه بیشتر پی ببرنند و بجای توقعات زیاد در آغاز ازدواج از طرف مقابل و رویا پردازی های کودکانه، کمی سطح توقع خود را پایین آورده و به قول معروف به جای سیر در ابرها بر روی زمین قدم بزنند.
5 .و موارد بسیار دیگر ...
اما نکته ای که در این میان مهم است این است که اگر روند برهمین منوال پیش برود و زنان با فتح سنگر به سنگرقدرت را دردست بگیرند و کفه ترازو را به سمت خود بگردانند بعید نیست که شاید در سالهای آتی این مردان باشند که به جنس دوم تبدیل شوند ... وآیا باید وقوع چنین امری را برای مردان خطرناک دانست وآژیر وضعیت قرمز را به صدا در آورد ؟
۲ نظر:
آمارش را ديده بودم ولي خيلي با اين 5 نظر موافق نيستم. كاش وقت و حالي بود براي بحث بيشتر
جالب بود اینکه تو سعی میکنی چیزهایی رو که خودت میدونی به دیگران هم بفهمونی و این تلاش برای نزدیک کردن نقاط مشترک فکری خودت با دوستات واقعا تحسین برانگیز و به همین خاطر برات آرزوی موفقیت میکنم.ولی راجع به نظراتی که دادی عقیده ی من اینه که در مورد 4و5 یکم به انحراف رفتی چون واقعا تمام این تلاشهایی که این روزها میشه برای هم سطح کردن حقوق زن ومرد با هم هست نه چیز دیگه حالا تو باید تکلیفت رو با خودت روشن کنی که اگر فکر میکنی یه روشنفکری نباید دنبال بل گرفتن از جنس مخالفت باشی مثل چیزی که در مورد 4 نوشتی ونه نگران از بین رفتن قدرت مردها و تنها هشداری که میشه داد اینه که مردها باید تلاش بیشتری بکنن تا از همراهی با زنان در اجتماع عقب نیفتن.یه چیز دیگه ای که از حرفهام جا افتاد اینه که زنها هنوز به فتح نرسیدن این جواب اینه که گفتی زنها به دنبال فتح سنگر به سنگر تا فتح قله قدرتن.این رو بدون که اولا فتح وقتی که چیزی اضافه تر از حق وحقوق خودت رو به دست بیاری حداقل در این مورد میشه اینطوری تعریفش کنی که در مورد زنان فتح صورت نمیگیره چون حالا حالاها باید بدویم تا حقی که ساله بلکه هم قرن هاست از ما پایمال شده رو به دست بیاریم ودوما اینکه ما به دنبال سبقت گرفتن ومسابقه قدرت نیستیم وفقط خواهانبرابری حقوق و جلوگیری از جورهایی هستیم که در حق زنان میشده ومیشه .مطلب آخر فقط برای آسودگی خیال مردهایی که فکر میکنن با این اصلاحات ممکنه به قدرتشون لطمه ایی وارد بشه .در نهایت بازم ازت تشکر میکنم.
ارسال یک نظر