مي گويند از دوست هر چه رسد نيكوست حال اين "هرچه" ؛اگر هديه تولد باشد بسيار نيكوتر حتي اگر با تاخير باشد
آزاده جميشدي دوست عزيز و شاعر گرانمايه براي تولد من قطعه زيباي سروده است كه قسمتي از آن را ضمن سپاسگذاري در اين وبلاگ مي گذارم و و كامل آن را در وبلاگ خود شاعرمي توانيد بخوانيد....
آنقدر
دلتنگی هامان بزرگ شده
که دیگر
حتی در پاورقیِ روزنامه ها هم
نمی گنجیم ...
آقا بنویس
همه اش تقصیرِ این دلتنگیِ غریب
بود،
و آن پنجره ی نیمه باز
که بوی آسمان می داد ....
آخر تو نمی دانی
وسوسه ی پاییز
در ذهنِ ملتهبِ شهریور
چقدر آدم را ...
متن كامل شعر را مي توانيد اينجا بخوانيد
۱۳۸۷ شهریور ۱۱, دوشنبه
ديگر حتي در پاورقي روزنامه ها هم نمي گنجيم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

۲ نظر:
خونه نو مبارک
هدیه قابلداری نبود ... برگٍ سبزی،در بضاعتٍ ناچیزِ کلماتی
که آموخته ام! پاینده باشید
ارسال یک نظر